الفـ لامـ میم

وب نوشت های میثم بابائی

وب نوشت های میثم بابائی

الفـ لامـ میم

عاقل به کنار رود تا پل می جست...دیوانه پابرهنه از آب گذشت

پیام های کوتاه
  • ۲۱ شهریور ۹۲ , ۱۵:۰۶
    غفلت
  • ۷ مرداد ۹۲ , ۱۲:۲۸
    قدر!
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۵ شهریور ۹۴، ۱۰:۵۰ - علوم قرانی ورودی 86 ملایر -خواهر
    التماس دعا

چند نمونه از متون آزمون مرحله مقدماتی خوشنویسی انجمن خوشنویسان که توسط اساتید بازنویسی شده در ذیل می آید.

نکات:

* اولین مرحله در آزمون های خوشنویسی، مرحله مقدماتی است. در این مرحله، یک مصراع یا یک جمله ساده به صورت تایپی به هنرجو داده می شود و باید با توجه به مفردات و هماهنگی حروف و کلمات، آن را روی کاغذ گلاسه ای که در اختیارش گذاشته اند خوشنویسی نماید.

* مقدماتی --> متوسط --> خوش --> عالی(سه مرحله کتابت، چلیپا و خط دوم) --> ممتاز(سه مرحله) --> فوق ممتاز ...

* نمره 14 و بالاتر در هر آزمون، نمره قبولی است.

* اگر اطلاعات بیشتری نیاز بود در بخش ارسال نظر بنویسید.

 

 

 

 

 

نمونه های مراحل بعدی در پست های دیگر اضافه خواهند شد.

 

لینک انجمن خوشنویسان تهران

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۳۱
میثم بابائی

این پست برای دوستان عزیزی که در تحقیقاتشون از این روش استفاده می کنند یا می خوان استفاده کنند مفیده. اگر کسی از دوستان، مقاله یا کتاب الکترونیکی در این زمینه در اختیار داره و مایل هست که با دیگران به اشتراک بذاره می تونه به ایمیل بنده(mavara64@gmail.com) بفرسته و یا آدرس اون رو در قسمت ارسال نظر وارد کنه تا به ادامه پست اضافه کنم.


تحلیل محتوا یکی از مباحث مهم و کاربردی است که پژوهشگران با استفاده از این روش، به وارسی داده های خود می پردازند... تحلیل محتوا به محقق کمک می کند تا لایه ها ی پنهان و زیرین پدیده های مرتبط با موضوعِ پژوهش را به دست آورده، به اهدافی که پژوهش در راستای آن انجام می گیرد، نزدیک شود....

 

مقالات مرتبط:(اطلاعات به شیوه APA نوشته شده است)

1- رضوانی، روح الله(1389). تحلیل محتوا، پژوهش، سال دوم، شماره اول، بهار و تابستان، 137-156.      

دریافت 

حجم: 384 کیلوبایت     

-------------------------

2- فضل الهی، سیف اله؛ ملکی توانا، منصوره(1389). روش شناسی تحلیل محتوا با تأکید بر تکنیک های خوانایی سنجی و تعین ضریب درگیری متون، پژوهش، سال دوم، شماره اول، بهار و تابستان، 71-94.                                 

دریافت

حجم: 385 کیلوبایت

-------------------------

3- ایمان، محمدتقی؛ نوشادی، محمودرضا(1390). تحلیل محتوای کیفی، پژوهش، سال سوم، شماره دوم، پاییز و زمستان، 15-44.

دریافت
حجم: 729 کیلوبایت
-------------------------

...پست در حال تکمیل...

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۴۲
میثم بابائی

بسم الله الرحمن الرحیم
با سپاس به درگاه خداوند حکیم و قدیر و درود بر پیامبر گرامی و خاندان مکرّمش، آغاز دور تازهئی از زنجیرهی خدمت و مسئولیت سنگین اجرائی در کشور را، به ملت بزرگ ایران تبریک میگویم و در برابر الطاف کریمانهی الهی که کمک و هدایتش، عزم و توان و کامیابی در ایجاد حماسهئی دیگر را به این ملت بخشید، جبههی خشوع و شکر بر زمین میسایم.
ملت ایران مفتخر است که مسیر مردمسالاری اسلامی را در دورههای پیدرپی با انگیزه و نشاط، پیموده و این درخت سرسبز و ثمربخش را در هر دوره، سرافرازتر و ریشهدارتر کرده است. در این نوبت نیز ملت ایران، با آگاهی و بصیرت، میدان را با حضور مبارک خود مزین ساخت و به دشمنان که برای دلسرد کردن مردم از هیچ تلاش سیاسی و تبلیغاتی فروگذار نکرده بودند، پاسخی قاطع و پرمعنی داد. مشارکت گسترده مردم و برگزیدن منتخب شایسته‌ئی که آزمون بیش از سه دهه خدمت به نظام جمهوری اسلامی را در کارنامه خود نگاشته و از دوران مبارزات انقلابی تا دههها پس از پیروزی انقلاب، از سنگر روحانیت به مقاومت در برابر دشمنان انقلاب پرداخته است، پیامهائی روشن به همه رسانید؛ پیام وفاداری خدشهناپذیر به انقلاب؛ پیام اعتماد و امید به نظام جمهوری اسلامی؛ پیام اعتماد به روحانیت شجاع و پیشرو؛ و اعتماد به خدمتگزارانی  که با همت و ابتکار خود، برآنند که بر موفقیتها افزوده و از مشکلات بکاهند.
آنچه ملت ایران همواره و اکنون، از حضور انتخاباتیِ پرشور و بیتنش به دست آورده است، تنها نقشآفرینی در مدیریت کشور و برگزیدن و برکشیدن خدمتگزارانی تازه نفس برای دورهئی تازه نیست، بلکه فراتر از آن، نشان دادن پختگی و بلوغ سیاسیئی است که اقتدار ملیِ او را با حکمت و عقلانیت درمیآمیزد و او را در افکار عمومی جهان، در رتبهی والائی از عزّت و شکوه مینشاند. آنان که خواستهاند با وسوسههای خود، این دریادلیِ ستایش برانگیز را برآشوبند و مرجعیت صندوقهای رأی و چرخهی قانونی آن را نفی کنند، هر بار به گونهئی، با سنگر استوار عزم ملی روبرو شدهاند.
اکنون که رأی قاطع ملت ایران شخصیتی دانشمند، و کارآزمودهی میدانهای گوناگون، و دارای سوابق جهادی متعدد، و مفتخر به حضور در مسئولیتهای دینی و سیاسی را به مدیریت اجرائی کشور، برگزیده است، اینجانب نیز به پیروی از آنان و همراه با تبریک به ایشان، رأی ملت را تنفیذ و جناب حجةالاسلام آقای دکتر حسن روحانی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم و از خداوند متعال توفیقات بزرگ ایشان را در این مسئولیت خطیر و با ارزش مسألت مینمایم. بدیهی است که آن رأی و این تنفیذ تا هنگامی است که ایشان به تعهد در پیمودن صراط مستقیمی که تاکنون در پیش داشتهاند یعنی راه آرمانهای نظام اسلامی و دفاع از حقوق ملت و ایستادگی در برابر زورگویان و مستکبران پایبند باشند که به کمک الهی چنین خواهد بود، انشاءالله.
رئیس جمهور محترم را به استعانت از حضرت احدیت و التزام به پرهیزگاری و خشوع و توسّل به خداوند قادر متعال و بهرهگیری از ظرفیتّهای عظیم و دستاوردها و تجارب متراکم کشور توصیه میکنم و هدایت الهی و حمایت همگانی از ایشان را آرزومندم.
 
والسلام علی جمیع عباداللهالصّالحین
سیّدعلی خامنهای
۱۲ مرداد ۱۳۹۲

تصویر حکم تنفیذ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۴۹
میثم بابائی

قدیمی ترها!

[ایوب امرایی(الان آقای دکتر)، علی صفری(اکنون آقای دکتر)، مرحوم عبدی(ایشالا در بهشت) 

دکتر جعفری، عادل قلی پور(الان مسئول دارالقران)، روزبهانی(ظاهرا معلم)]

....................

خوابگاه!

....................

خوابگاه!

....................

صبح امتحان- در مسیر خوابگاه-دانشکده

(اله رضایی-کریمی-ولی پور-بابائی-مؤمن زاده-مردی)

....................

فعالیت شدید علمی!

(مناحی)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۱۳
میثم بابائی

مرداد88...بلاغ2...بندرعباس-میناب-کُناراسماعیل

.............

مرداد88...بلاغ2...بندرعباس-میناب-کُمبیل

.............

مرداد88...بلاغ2...بندرعباس-میناب-کرگان(روز آخر)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۴۴
میثم بابائی

باخاطری خسته...

دلی به توبسته...

دست از غیر تو شسته...

درانتظار رحمتت نشسته ام...

می دهی کریمی...

نمی دهی حکیمی...

می خوانی شاکرم...

می رانی صابرم...

الهی احوالم چنان است که می دانی 

واعمالم چنین است که می بینی...

نه پای گریز دارم ونه زبان ستیز...

الهی مشت خاکی را چه شاید و از او چه برآید و با او چه باید...؟

دستم بگیر یا ارحم الراحمین.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۲۹
میثم بابائی

تسبیح

یک دانه ز تسبیح نماز سحرت را
یک بار به نام من محتاج بینداز...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۲۸
میثم بابائی

علی علیه السلام

چگونگى ضربت خوردن حضرت علی(علیهالسلام) در نوشته تاریخنویسان پیشین یکسان نیست. در حالى که طبرى و ابن سعد و دیگران نوشته‏اند: «چون(حضرت علی علیه السلام) از سایبانى که به مسجد مى‏رسد، بیرون شد، ابن ملجم او را ضربت زد.» یعقوبى که تاریخ او پیش از اینان نوشته شده گوید: «پسر ملجم از سوراخى که در دیوار مسجد بود، شمشیر بر سر او زد.» اما نوشته ابن اعثم که هم عصر طبرى است، با نوشته آنان مخالف است و با آنچه میان شیعیان مشهور است مطابق مى‏باشد. وى چنین مى‏نویسد:
«پسر ملجم شمشیر خود را برداشت و به مسجد آمد و میان خفتگان افتاد. على(علیه
السلام) اذان گفت و داخل مسجد شد و خفتگان را بیدار مى‏کرد، سپس به محراب رفت و ایستاد و نماز را آغاز کرد ، به رکوع، و سپس به سجده رفت. چون سر از سجده نخست برداشت، ابن ملجم او را ضربت زد و ضربت او بر جاى ضربتى که عمرو پسر عبدود در جنگ خندق بدو زده بود آمد. ابن ملجم گریخت و على در محراب افتاد و مردم بانگ برآوردند امیرمؤمنان کشته شد.»(1)
بلاذرى به روایت خود از حسن بن بزیع آرد: «چون پسر ملجم او را ضربت زد گفت:
فزت و رب الکعبة و آخرین سخن او این آیه بود. «و من‏ یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره.»(2)
روایت
هاى شیعى و برخى از روایتهاى اهل سنت نیز با آنچه ابن اعثم نوشته مطابقت دارد.

 

به هرحال امام را از مسجد به خانه بردند. دیرى نگذشت که قاتل را دستگیر کرده و نزد او آوردند. بدو فرمود:
ـ «پسر ملجمى؟»
ـ «آرى!»
ـ «حسن او را سیر کن و استوار ببند! اگر مُردم او را نزد من بفرست تا در پیشگاه خدا با او خصمى کنم و اگر زنده ماندم یا مى‏بخشم یا قصاص مى‏کنم.»
ابن سعد نوشته است امام فرمود: «بدو خوراک نیکو دهید و در جاى نرمش بیارمانید.» و هم او نوشته است روزى که على مردم را براى بیعت مى‏خواند ابن ملجم دوبار براى بیعت پیش آمد و على او را راند سپس فرمود از پیغمبر شنیدم او ریش مرا از خون سرم رنگین خواهد کرد.

 

امام در آخرین لحظه‏هاى زندگى فرزندان خود را خواست و به آن ها چنین وصیت کرد:
شما را سفارش مى‏کنم به ترسیدن از خدا، و این که دنیا را مخواهید هر چند دنیا پى شما آید؛ و دریغ مخورید بر چیزى از آن که به دستتان نیاید و حق را بگویید، و براى پاداش ‏[آن جهان‏] کار کنید و با ستمکار در پیکار باشید و ستمدیده را یار؛ و شما و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامه من بدو رسد سفارش میکنم به ترس از خدا و آراستن کارها و آشتى با یکدیگر، که من از جد شما شنیدم میگفت: آشتى دادن میان مردم بهتر است از نماز و روزه سالیان.
خدا را، خدا را درباره یتیمان، آنان را گاه گرسنه و گاه سیر مدارید و نزد خود ضایعشان مگذارید.

خدا را، خدا را. همسایگان را بپایید که سفارش شده پیامبر شمایند، پیوسته درباره آنان سفارش مى‏فرمود چندان که گمان بردیم براى آنان ارثى معین خواهد نمود.
خدا را، خدا را، درباره قرآن، مبادا دیگرى بر شما پیشى گیرد در رفتار به حکم آن.
خدا را، خدا را، درباره نماز که ستون دین شماست.
خدا را خدا را در حق خانه پروردگارتان! آن را خالى مگذارید، چندانکه در این جهان ماندگارید که اگر [حرمت‏] آن را نگاه ندارید به عذاب خدا گرفتارید.
خدا را خدا را، درباره جهاد در راه خدا به مالهاتان و به جانهاتان و زبانهاتان، بر شما باد به یکدیگر پیوستن و به هم بخشیدن. مبادا از هم، روى بگردانید و پیوند هم را بگسلانید.
امر به معروف و نهى از منکر را وامگذارید تا بدترین شما حکمرانى شما را بر دست گیرند، آنگاه دعا کنید و از شما نپذیرند. پسران عبدالمطلب! نبینم در خون مسلمانان فرو رفته‏اید و دست
ها را بدان آلوده، و گویید امیرمؤمنان را کشته‏اند. بدانید جز کشنده من نباید کسى به خون من کشته شود.
بنگرید! اگر من از این ضربت او مُردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اندام او را مبرید که من از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیدم مى‏فرمود: «بپرهیزید از بریدن اندام مرده، هر چند سگ دیوانه باشد.»(3)

 

اندک اندک آرزوى او تحقق مى‏یافت و بدانچه مى‏خواست نزدیک مى‏شد. او از دیرباز، خواهان شهادت بود و مى‏گفت: «خدایا بهتر از اینان را نصیب من دار و بدتر از مرا بر اینان بگمار!
على(علیه
السلام) به لقای حق رسید و عدالت، نگاهبان امین و بر پا دارنده مجاهد خود را از دست داد، و بى‏یاور ماند. ستمبارگان از هر سو دست به حریم آن گشودند و به اندازه توان خود اندک اندک از آن ربودند، چندان که چیزى از آن بر جاى نماند. آنگاه ستم را بر جایش نشاندند و همچنان جاى خود را میدارد تا خدا کى خواهد که زمین پر از عدل و داد شود، از آن پس که پر از ستم و جور شده است.
چون على(علیه
السلام) را به خاک سپردند. امام حسن(علیهالسلام) به منبر رفت و گفت: «مردم! مردى از میان شما رفت که از پیشینیان و پسینیان کسى به رتبه او نخواهد رسید. رسول الله پرچم را بدو میداد و به رزمگاهش میفرستاد و جز با پیروزى باز نمى‏گشت. جبرئیل از سوى راست او بود و میکائیل از سوى چپش. جز هفتصد درهم چیزى به جاى ننهاد و مى‏خواست با آن خادم بخرد.»(4)
جز وصیت کوتاهى که نوشته شد، از امام وصیت‏هاى دیگرى نیز در سندهاى قدیمى دیده مى‏شود. برخى از آن ها را پیش از ضربت خوردن فرموده و برخى را پس از آن که متوجه دیدار خدا گردید.

.............................

پى‏نوشتها:
1. تاریخ ابن اعثم، ج 4، ص 140ـ 139 .
2. انساب الاشراف، ص 499
3. نامه 47
4. طبقات، ج 3، ص 26 .

..........................

على از زبان على، دکتر سید جعفر شهیدى 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۳۱
میثم بابائی

می‌گویند ملانصرالدین جایی نشسته بود و هر چند دقیقه، بلند فریاد می‌کشید.

علت را پرسیدند.

گفت: این سوزنی که به خودم می‌زنم، خیلی درد دارد و مجبورم داد بزنم!!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۲ ، ۱۵:۲۳
میثم بابائی
گریز از سایه میسور نیست هرچند تند بدوی راه فرار از سایه این است که به سوی نور حرکت کنی تا سایه پشت سرت باشد (الله نورالسماوات والارض)
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۰۹:۵۰
میثم بابائی