لو أنزلنا هذا القرآن على جبل لرأیتة خاشعاً متصدعاً من خشیة الله
اگر این قرآن را بر کوه نازل می کردیم
او را از ترس خدا خاشع و متلاشی شده می دیدی.
حشر:۲
لو أنزلنا هذا القرآن على جبل لرأیتة خاشعاً متصدعاً من خشیة الله
اگر این قرآن را بر کوه نازل می کردیم
او را از ترس خدا خاشع و متلاشی شده می دیدی.
حشر:۲
آدم برفی از خجالت آب شد
وقتی که دید کودک گرسنه ای
به هویج دماغش زل زده...
قطاری سمت خدا می رفت ، همه مردم سوار شدند.
وقتی به بهشت رسید همه پیاده شدند ؛ یادشان رفت مقصد خدا بود نه بهشت!
سوده، دختر عماره، با بانوان قبیله هَمْدان بعد از شهادت امیرمؤمنان علیه السلام نزد معاویه رفت و پس از مذمّت وی و اعوان و انصارش، مطالبی در مدح و منقبت علی علیه السلام بر زبان آورد و افزود: یک بار به محضر آن امام همام رفتم، پرسید: چه حاجت داری؟ عرض کردم: مردی که برای جمع آوری زکات و صدقات به سوی ما فرستاده شده، ستم می کند. آن حضرت گریست و گفت: خدایا! تو گواهی بر حال من که ایشان را امر نکرده ام که بربندگان تو ستم کنند و حقّ تو را فراموش نمایند. آنگاه بر ورقی این آیه را نوشت: بسم الله الرّحمن الرّحیم، «و قَدْ جَآءَتْکُم بَیِّنَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ فَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ وَلَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَآءَهُمْ وَ لَا تُفْسِدُواْ فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَحِهَا ذَ لِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»(اعراف/۸۵)؛ از سوی پروردگارتان نشانه ای روشن آمده است. پیمانه و ترازو را تمام ادا کنید و به مردم کم مفروشید و از آن پس که زمین به صلاح آمده است، در آن فساد مکنید که اگر ایمان آورده اید، این برایتان بهتر است.
در ادامه آمده بود: پس چون کتاب (نوشته) ما را بخوانی که این رقعه است، دست از عمل بردار و آنچه نزد توست از کرداری که کرده ای، نگاهدار تا وقتی کسی بیاید و آن را از تو بگیرد.
سُوده می افزاید: حضرت آن رقعه را به من داده در حالی که مهر نفرموده بود، آن را تحویل آن مرد جفا پیشه دادم، او دست از اعمال خود برداشت و معزول گردید.(کشف الغمّه، ج 1، ص 231 و 232 به نقل از مقاله استناد به قرآن در سیره امامان (ع) از غلامرضا گلی زواره)
آرتور اَش ( Arthur Robert Ashe, Jr) (متولد ۱۰ ژوئیه ۱۹۴۳ درگذشته در ۶ فوریه۱۹۹۳)، تنیسباز برجسته سیاهپوست آمریکایی بود. او در ریچموند ایالت ویرجینیا بدنیا آمد و رشد کرد. او در دوران بازی خود سه بار عنوان مسابقات بزرگ جهانی تنیس، مشهور به گرند اسلم، را برد.آرتور اش قهرمان افسانه ای تنیس در سال ۱۹۸۳ تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت.این قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون به خاطر خون آلوده ای که درجریان عمل جراحی دریافت کرد به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. او از سراسر دنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت کرد.
یکی از طرفدارانش نوشته بود:: چراخدا تورا برای چنین بیماری دردناکی انتخاب کرد؟
آرتور در پاسخش نوشت : در دنیا :
۵۰ میلیون کودک بازی تنیس را آغاز می کنند ،
۵میلیون یاد می گیرند که چگونه تنیس بازی کنند ،
۵۰۰هزارنفر تنیس را در سطح حرفه ای یاد می گیرند ،
۵۰هزارنفر پابه مسابقات می گذارند
۵هزارنفر سرشناس می شوند ،
۵۰ نفربه مسابقات ویمبلدون راه پیدامی کنند ،
۴ نفربه نیمه نهائی می رسند و ۲ نفر به فینال .
و آن هنگام که جام قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم
هرگز نگفتم خدایا چرا من؟
و امروز هم که از این بیماری رنج می کشم هرگز نمی توانم بگویم خدایا چرا من؟؟
هدیه آ/خ جعفری :
روزی ارباب لقمان هندوانه ای به او داد و لقمان با حرص و ولع آن هندوانه را میخورد
جوری که اربابش با خود گفت این چه هندوانه ای است که این چنین میخورد و پشت سر هم تشکر میکند.
اندکی از آن را خورد و دید بسیار تلخ است. متعجب دلیل این کار لقمان را پرسید
لقمان در جواب گفت: ارباب شما عمری به من خدمت کردید من را مورد لطفتان قرار
دادید یک بار هم هندوانه ی تلخ به من دادید، شرط انصاف نبود از این بد می گفتم...
*اپیزود اول: بیست و چند سال قبل...
گیتی خامنه ، مجری خوب برنامه های کودک سیما، یک تفنگ اسباب بازی را به دست گرفته است و دارد قصه انقلاب را برای هزاران کودکی که در حال تماشای او هستند تعریف می کند. او می گوید: بله بچه ها... سربازها تفنگ هاشون رو اینجوری انداختن روی زمین. و بعد تفنگ اسباب بازی را می اندازد روی زمین و فرا رسیدن چندمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به بچه ها و خانواده هایشان تبریک می گوید.
*اپیزود دوم: بیست و چند سال بعد...
سارا روستاپور، مشهور به خاله سارا دارد بادکنک ها را بالا می اندازد و می گوید: بچه ها حالا بادکنکا رو پرت کنین پیش هم...
*خاله گاف ها!
"خاله ها"!، چند سالیست که حضور پررنگی را در تلویزیون ملی ایران به هم رسانده اند.
خاله شادونه، خاله نرگس، خاله سارا و چندتا خاله دیگر، پارت های مختلف برنامه های کودک سیما را اجرا می کنند و در واقع اکنون می شود اینطور قضاوت کرد که کوله بار رئیس رسانه ملی برای اجرای تئوری "هر برنامه یک مجری" کاملا به اجرا درآمده است.
اما حضور پررنگ خاله ها در سیما بدون حاشیه هم نبوده است. همین چند هفته قبل بود که سه کودک، در برنامه ناشیانه یکی از همین خاله ها در شهر خرمدره در استان زنجان، در پایان برنامه و هنگام هجوم به سمت خانواده های خود یا درهای خروج، جان خود را از دست دادند.
خاله یاد شده البته یکی از مجریان زنی است که شهرت اصلی او در سیما به دلیل اجراهای ماهواره ای، استفاده از آرایش غلیظ در هنگام اجرا و زیر و بم کردن صدا در هنگام خواندن آوازهای کودکانه است.
ماجرای فرنود شجاع! نیز حاشیه دیگری بود که از سوی همین خاله ها دامنگیر عزت الله ضرغامی مدیر سازمان صدا و سیما شد و شهره اش به آسمان رسید.
عدم توانایی یکی از همین خاله ها در کنترل برنامه زنده، منجر به پاسخ کودکانه ای شد که اگرچه در واکنش اول همه به آن خندیدند اما فضاحت آن نیز در یادها ماند.
*فواید این همه خاله...؟!
حقیقت اینست که اگر به هر دلیلی مشتری برنامه های کودک سیما باشید، خواسته و نخواسته گذارتان از کوچه خاله ها و آشنایی با آنها خواهد افتاد.اسم هایشان را حفظ می شوید و بعد از مدتی هم استایل های اجرایشان در خاطرتان حک می شود.
لودگی،آرایش غلیظ ، شعر خواندن هایی که تا مرز آواز راهی ندارند، تاکید همیشگی بر شستن دست ها هنگام غذا خوردن، تعامل با عروسک هایی که یا حیوان اند یا گوجه فرنگی و البته تاکید همیشگی بر شعر خواندن و باد کنک بازی و سایر ملعبه هایی که باید اذعان کرد نه به درد دنیای امروز بچه ها می خورند نه به درد دنیای فردایشان.
خاله های اشاره شده، با بازی های همیشگی پسر و دختربچه ها هم گویا میانه ای ندارند. نه عروسک بازی و مامان بازی می دانند و نه تفنگ بازی.
و البته باید تاکید کرد که مدیران رسانه ملی با چنین برنامه هایی، وقتی خبر اعتراض عده ای به بسته شدن سینماهایی که برای تماشاگران مختلط، فوتبال نشان می دهند را می شنوند نباید تعجب کنند زیرا معترضان و اغتشاش کنندگان نسل همین نوع برنامه ها هستند.
در واقع، نسلی که خاله ساراها و عمو قنادها از پنجره تلویزیون در حال تربیت آنها هستند، طبیعیست که به جای تفنگ و عروسک و بازی های انسان ساز، به بادکنک و ساز موسیقی و ساعت مشهور "بن تن" علاقه بیشتری نشان بدهد.
سطح بیگانگی برنامه های عمو و خاله های اشاره شده با مبانی فرهنگی اسلام ناب و انقلاب اسلامی تا آن حد زیاد است که اخیراً صحبت های انتقادی علیه این برنامه ها از جانب روشنفکران و متدینین دلبسته به انقلاب اسلامی نیز به گوش می رسد.
حجت الاسلام محمدحسن راستگو در همین زمینه و با اشاره به برنامه عمو قناد سیما به خبرگزاری رسا گفته است: هر چند بچههای حاضر در این برنامه کوچکند و از نظر شرعی، تکلیفی ندارند و من هم انسان تنگنظری نیستم که حجاب کامل را برای بچههای نابالغ واجب بدانم، ولی مساله این است که دختر بچه باید بداند پوشش او با پسرها فرق دارد و مجاورتش با آنها کار درستی نیست، از این رو میتوان با پوشاندن لباسهای رنگی زیبا با پوشش مناسب به دختر بچهها، آنها را از کودکی با این مفاهیم آشنا کرد و در برنامههای تلویزیونی هم میتوان آنها را از هم جدا، یا یک برنامه ویژه دختران و یک برنامه ویژه پسران تولید کرد.
مجری روحانی برنامه های کودک در دهه 60 و 70 با تاکید بر اینکه توقع نداریم در این برنامه ها به کودکان نماز جماعت یاد بدهند، می افزاید: برنامه های کودک باید از نظر روانشناسی متناسب با سن، جنس، معلومات و فرهنگ زیست کودک باشد.
خسرو معتضد نیز نفر بعدی است که انتشار خبر مرگ سه کودک در برنامه یکی از خاله های صدا و سیما واکنش شدید او را در پی داشت. او در یادداشتی در همین زمینه می نویسد: من وقتی شرح حال کودکان مقتول و مصدوم را خواندم مرتعش شدم.
او با انتقاد از "خاله" برگزار کننده این برنامه منجر به مرگ تاکید می کند: من نمی دانم ایشان چه هنری جز نازک کردن صدای خود دارد؟
معتضد ادامه می دهد: (اگر ایشان) با همان شیرین زبانی خود که به نظر من بسیار بی مزه است و تکراری و به سن و سال ایشان هم نمی خورد، به بچه ها می گفت: "نازنینان من، سرجایتان بمانید و یکی یکی از سالن خارج شوید. یا به متصدیان سالن دستور می داد همه درهای سالن را باز کنید و مراقبت نمایید بچه ها به مادرهایشان ملحق شوند (چه می شد؟!). خیر این کار را نکردند، چون عجله داشتند زودتر به گروه بپیوندند و حق و حقوق بابت شو و شیرین زبانی را مطالبه کنند."
*خاله هایی بی شباهت به فرهنگمان
با دیدن برنامه های هرکدام از این خاله ها یک سوال اساسی به ذهن خطور می کند.جای خالی انطباق و تناسخ رفتارها با فرهنگ اسلامی و ایرانی ما؟
حجابشان، صحبتهایشان، آوازهایشان یا بازی هایی که یاد بچه ها می دهند؟! کدام قسمت این مولفه ها با اعتقادات و روش های اسلامی و ایرانی اصیل ما تطابق دارد؟!
ما قرار است سربازان اعتقادی امام روح الله(ره) باشیم که باید انقلاب اسلامی مان را به جهان صادر کنیم.
اما واقعیت آن است که رفتارها و برنامه های این "خاله ها" هیچ ربطی به آرمان و سبک زندگی ما ندارند و از آنها به جای سربازان اعتقادی احتمالاً علاقه مندان بن تن، دوستداران هری پاتر و اساساً نسلی پدید می آید که با ارزش های واقعی انقلاب اسلامی بیگانه خواهند شد.
حجت الاسلام نقویان، چندی قبل در یکی از سخنرانی های خود با انتقاد از محتوای برنامه هایی مثل خاله شادونه، عمو پورنگ و فیتیله، گفته بود: این برنامه ها، کاری به تربیت واقعی یک انسان در راستای آدمیت او ندارند.
متن یادداشت رهبر معظم انقلاب درباره مناجات شعبانیه(و دعا در ماه شعبان):